زیبای خفته ی منی گلم

الهی چه ناز نگاه میکنی وگریه میکنی فدات بشم

-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

دوووووست دارم شیطونک من ...

ای نازنین،جواب معمای من تویی/تنها چراغ روشن شبهای من تویی/وقتی دلم گرفت ازانبوه ابرها/

احساس افتابی دنیای من تویی....

نازنین بلا با پیشرفت علم ایشون هم از گوشی خودش خسته شده ودنبال یه چیز بزرگتر وبهتر میگرده که به سراغ بنده اومده وفقط من نیستم به سراغ اون یکی عمه ش هم میره ...و چقدرم با ناز گفت وبه صورت مهربانانه عمه گوشیتو میدی من بازی کنم ....اگه ما دخملکی مثل تونداشتیم معلوم نبود آخر وعاقبت ما چی می شد ما هممون خیلی دووووست داریم عزیزم اگه یه روز خدای .........نکرده نباشی خونه بی تو سوت وکوره ...

داره فکرمیکنه تا انتخاب کنه عزیزمی ...

به صدای نفس های تومدیونم که شاعر شدم !

الهي توفيقم ده که بيش از طلب همدردي، همدردي کنم
بيش از آنکه مرا بفهمند، ديگران را درک کنم
پيش از آنکه دوستم بدارند، دوست بدارم
زيرا در عطا کردن است که مي ستانيم و در بخشيدن است که
بخشيده مي شويم و در مردن است که حيات ابدي مي يابيم.

سلام دوستان من اومدم باعکسهای ازموضوع برف..

بانازنین رفتیم عکس بندازیم خیلی کییف داد وخیلی خوووش گذشت جای همتون خالی...

من وهمسرم سرما خوردیم به خاطر سرمای زمستون من گلوم درد میکنه فکرکنم مواظب خودم نبودم لباس گرم نپوشیدم سرما خوردم شما دوستان مواظب خووودتون باشید که خدای نکرده مریض نشین ....

سلام به دوستای عزیزم خداییش تو فکر همتون بودم تو این چند روز سرم ناجور شلوغ بود به خاطر همین نتونستم هم به وبلاگ وهم به بقیه ی دوستان عزیزم سری بزنم ولی الان اومدم .....

نازنین ناز نکن !!!!!

عزیزمی

نازنین بلا با مامان عزیزمن....مادرم هم برای ما مادری مهربون ودل سوز وفداکاره هم برای نازنین وبقیه ی نوه ها...

نازنین خانوم با برادر عزیزش امیرحسین ..راستی تقریبا باهم خوبن بیشتری شوبا هم دعوای کوچیک وخواهروبرادری دارن ...!!!!

خیلی نازی عزیزم مثل یه فرشته معصوم مثل یه عروسک زیبا

قربون بغض کردنت دخمل ناز عمه

قربون نگاه نازت عزیزکم

قربون لم دادنت ماه من

ودرآخر...(قربون دخمل نازنین وتک خودم برم فدات بشه عمه)

سلام به دوستای نی نی پیچی اینم از عکسهای محرم 92در شهرستان تاکستان متاسفانه نازنین گلم به خاطر سرمای پاییز بیرون نیومد تا سرما نخوره ومنم عکسی از این موضوع ازش ندارم !!!

انقدر تکون می خورد که سخت می شد ازش عکس بندازی شیطونک منه ...زود زود درحال بزرگ شدنه انگار همین دیروزبود بدنیا اومده بود....... انقدر نازی آدم دلش می خواد درسته بخورتت ....

بیشتر اوقات هم خوابه عزیزمی ....

پاهاشو نگاه کن آخه وایییییییییییییییییی........مال خودمی ...

الهی فدای توبشه عمه عزیزم... من یکم تو فصل پاییز کم حوصله شدم وکم به وبلاگ سر میزنم وهمچنین به دوستان عزیزم پوزش میخوام....

اینم از هنرهای نازنین بانو ..نقاشی های جدید